یه شهید محبوب
- جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۵۸ ب.ظ
تازگی ها به یه موضوع عجیب برخورد کردم . یه شهید، یه شهیدی که محبوبیت زیادی هم در گذشته و هم در زمان حال در میان مردم داشته ودارد. خیلی دلم می خواست که بدونم دلیل این همه محبوبیت ایشون میون مردم چیه. از خیلی ها سوال کردم تا تونستم یه مطلب از داستان ها و سخنان مردم در مورد این بزرگواران تو وبلاگم بزارم. البته نمی خوام زندگی ایشون رو به طور مفصل مورد بررسی قرار بدم بلکه فقط می خوام گوشه ای از اخلاقیت و صفات ایشون رو مورد بررسی قرار بدم.
شهید محسن حاج رضایی:
ایشون با دو برادرشون در مناطق مختلف عملیاتی به فیض شهادت رسیدند. بنده در مورد این شهید از 10 نفر پرس و جو کردم که همه می گفتندچشم های محسن و مظلومیتی که در چهره ی اوست و عرض داشتند وقتی به چشم های آقا محسن نگاه می کنی برق چشم های ایشون شما رو جذب می کنه. ایشون با اعمالی که انجام می دادند قصد نداشتند که مورد توجه مردم قرار بگیرن بلکه بسیار بی ریا بودند و برای رضایت خداوند این کار رو انجام می دادند.
یک خاطره:
توی کانال بودند و بچه ها اگه سرشون رو بالا می آوردند عراقی ها کلشون رو می زدند. موقع نماز صبح شد؛ بچه ها می بایست نماز صبح رو نشسته بخونند اما آقا محسن گفت من می خوام نمازم رو ایستاده بخونم و رفت روی کانال ایستاد و شروع کرد به نماز خوندن ؛ پشت سر ایشون یکی از رفقاشون هم آمدند و به ایشون اقتدا کردند.وسط های حمد و سوره بود که نفر پشت سر آقا محسن از ترس خمپاره ها و ... نمازش رو قطع کرد و رفت داخل کانال. ولی آقا محسن نماز رو با آرامش خاص تمام کرد و به داخل کانال رفت.وقتی رفت تو کانال فرمانده گفت : این چه کاری بود که کردی شهید شدن این جوری که فایده نداره)) آقا محسن پرسید:(برای چی) فرمانده گفت: مگر صدای خمپاره هایی که کنارت می خورد رو نمی شنیدی؟محسن گفت : نه به خدا))
ایشون این قدر در نماز حضور قلب داشتند که صدای خمپاره هایی که کنارشان می خورده را نمی شنیدند!!!!
....................................
اما یه سوالی ذهنم رو خیلی مشغول کرده:
چه کار کنیم تا مدیون خون شهدا نباشیم؟
داستان علاقه و شهادت:
ایشون علاقه ی شدیدی به خانم حضرت زهرا داشتند و برای خودشون هم روضه ی حضرت زهرا می خوندند و می نشستند به گریه کردن؛ اما روز موعود فرا رسید.روز شهادت ، روز نزدیکی به خدا ، روزی که او به آرزویش رسید.ولی داستان شهادت او مانن داستان شهادت ام ابیها بود ؛ ترکش خمپاره به پهلوی سمت راستش برخورد می کند و به فیض عظیم شهادت می رسند.
- ۹۳/۰۳/۱۶
سلام ...
مطلب زیبایی بود ...
پاسخ به این سوال کار من نیست حقیقتا